سفری خاطرهانگیز به شهری دلانگیز+ فیلم
تاریخ انتشار: ۳۱ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۴۹۳۸۹۵
مرقد مطهر آقا سید جلالالدین اشرف و بازارهای محلی در آستانه اشرفیه همواره میزبان مهمانان گیلان است. ۳۱ فروردين ۱۳۹۸ - ۱۲:۱۸ استانها گیلان نظرات - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از رشت، آستانه اشرفیه از جمله شهرهای دیدنی استان گیلان است که در 35 کیلومتری شهرستان رشت قرار دارد؛ آستانه اشرفیه از شمال به دریای خزر، از شرق به لاهیجان، از جنوب به املش و از غرب به رشت محدود میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این شهرستان که در مسیر راه اصلی کناره دریای خزر واقع شده همانند سایر قسمتهای گیلان دارای آب و هوایی معتدل و مرطوب است؛ این شهرستان از دو بخش مرکزی با 4 دهستان ( کشل آزادسرا، دهشال، کیسم و چهارده) و بخش بندر کیاشهر با 2 دهستان ( دهسر و دهکاء ) تشکیل شده است.
52 درصد جمعیت این شهرستان شهرنشین و ساکن دو شهر آستانه اشرفیه و بندرکیاشهر و 48 درصد روستانشین هستند؛ شهرستان سرسبز و زیبای آستانه اشرفیه با برنجهای خوش عطر و بویش و همچنین بادام زمینی کم نظیرش در شمال کشور و تمام ایران شناخته شده است.
افتتاح دهکده گردشگری ساحلی شهرستان عسلویه به روایت تصویررویداد "نوگام گردشگری" در زاهدان برگزار میشودگیلان| 44000 گردشگر خارجی نوروز امسال از مرز آستارا وارد کشور شدندزیرساختهای یزد برای پذیرایی از گردشگران بیشتر نیازمند تکمیل استآب کشاورزی روستاهای این شهرستان از نهرهای حشمترود، سید علی اکبر و سالار جواد که از شعبههای فرعی سفید رود هستند تأمین میشود و عمده محصولات کشاورزی این شهرستان عبارتند از برنج، دانههای روغنی، چای، بادام زمینی، محصولات جالیزی و اندکی سیب زمینی و انگور و دامداری نیز در این شهرستان از اهمیت بهسزایی برخوردار است.
آستانه اشرفیه در گذشته کوچان نامیده میشد و پس از تدفین پیکر مطهر و نورانی حضرت سید جلال الدین اشرف(ع) پسر امام موسی کاظم(ع) و برادر شمس الشموس حضرت امام رضا(ع) در این شهر نام آن به آستانه اشرفیه تغییر یافت.
بارگاه ملکوتی حضرت سید جلال الدین اشرف(ع) همانند خورشید فروزان بر تارک سرزمین همیشه سبز استان گیلان میدرخشد و هر ساله هزاران نفر از دوستداران خاندان پیامبر(ص) از اقصی نقاط کشور جهت زیارت آن سید جلیل القدر میآیند.
در عظمت آن امام زاده عظیم الشأن همین بس که بزرگان و مراجع عالیقدر تقلید بالاخص فقیه اهل بیت آیتالله سیدشهاب الدین مرعشی نجفی نشان خدمتگزاری و خادمی آن حضرت را با کمال افتخار به سینه دارند.
آن بزرگوار در سال 180 ق.م در مدینه منوره چشم به جهان گشود؛ پدر بزرگوارش حضرت موسی کاظم(ع) و مادر پاکدامن و والامقامش «نجمه» است و ظاهراً کوچکترین فرزند از میان فرزندان امام هفتم به شمار میروند.
در نام مبارک آن حضرت اختلاف است؛ برخی او را حسن بن موسی الکاظم علیه السلام و برخی ابراهیم اصغر معروف به مرتضی، نامیده اند؛ در هر صورت برادر اعیانی امام رضا علیه السلام معرفی کردهاند.
اما آیت الله شیخ محمد مهدوی لاهیجانی مؤلف کتاب «سادات متقدمه گیلان» مینویسد: «نام سید جلال الدین اشرف، ابراهیم المرتضی اصغر ملّقب به جلال الدین است؛ او برادر اعیانی حضرت ولیالله الامام الثامن علی بن موسی الرضا(ع) است؛ برادر اعیانی یعنی برادر پدری و مادری ثامن الائمه(ع) هستند.»
بر مطالعه کنندگان تراجم و انساب و سیر و اخبار معلوم است که عدهای از سادات، به این گونه القاب ملقب بوده اند چه آنکه یکی از اولاد موسی بن جعفر(ع) سید حسین ملقب به «علاءالدین» است که قبرش در شیراز است پس ممکن است است لقب برادرش جلال الدین باشد که در بلده آستانه لاهیجان مدفون است.»
اما لقب اشرف را از عموی جدّ پدرش «عمر الاشرف ابن امام زین العابدین علیه السلام اتخاذ کرده است اما در حقیقت اشرف نشانه برتری و شایستگی او نسبت به سایر برادران و ملاک تمیز او از سایر جلال الدینها در میان علویان محسوب میشود.
سید جلال الدین اشرف در سه سالگی پدر بزرگوارش را (سنه 183 ق.) از دست داد و گرد یتیمی بر چهره پاک و معصومش نشست؛ او به مدد و همت برادرش حضرت رضا علیه السلام در زادگاهش پرورش یافت و در سایه تربیت او مراتب فضل و کمال را طی کرد.
در سال 201 ق.م در حالی که 21 سال داشت برای دیدن برادرش امام رضا (ع) همانند بسیاری از سادات و علویان از مدینه به بغداد آمد و تا سال 204 در این شهر اقامت داشت.
علت توقف آن حضرت در بغداد معلوم نیست ولی برخی از مورخان معتقدند که وی در بغداد به امر برادرش امام رضا (ع) مشغول به تبلیغ بود، تا این که در سال 203 ق. خبر شهادت امام رضا(ع) به او رسید.
در این زمان سادات و بزرگان و شیعیان برای عرض تسلیت خدمت او رسیدند و برای نخستین بار در آن مجلس مسأله نهضت و مقابله با حاکم ستمگر زمان مأمون عباسی مطرح شد.
سید اشرف در سال 204 ق.م وقتی که مأمون از مرو عازم بغداد شد، آن شهر را ترک کرد و به ایران مهاجرت کرد و همانند اغلب سادات و علویان به نقاط امن ایران پناهنده شد و بهصورت مخفیانه مشغول ترویج و تبلیغ شریعت محمدی و علوی شد و مقدمات کار نهضت و قیام را فراهم میکرد.
خلفای عباسی که با استفاده از شهرت و محبوبیت آل ابی طالب و با طرح شعارهای فریبنده به قدرت رسیده بودند. از همان ابتدا علویان بالاخص امامان معصوم شیعه را سدّی برای پیشبرد اهداف و مقاصد خود میدانستند. بنابراین با تمام وجود سعی می کردند که آنها را از میان بردارند.
مأمون همانند سایر خلفای عباسی وقتی خطر شورش علویان را در اوایل خلافت خود احساس کرد. جهت فرو نشاندن شورش های آنان، امام رضا (ع) را طبق نقشهای به مرو دعوت کرد و مقام ولایتعهدی را به ایشان تفویض کرد و برای آن حضرت از مردم بیعت گرفت و تا حدی با این سیاست به تحکیم و تثبیت حکومت خویش پرداخت.
اما افشاگریها و مخالفت امام نسبت به اقدامات مأمون موجب شد که این خلیفه ستمگر عباسی چهره واقعی خویش را نشان داده و امام رضا(ع) را به شهادت برساند؛ از سوی دیگر وقتی خبر ولایتعهدی حضرت رضا (ع)به مدینه رسید. علویان به شوق ملازمت آن حضرت و به جهت همکاری و تبلیغ و تحکیم دین مبین اسلام متوجه ایران شدند.
اما شهادت حضرت رضا(ع) آنان را غافل گیر کرد و به دنبال سخت گیری کارگزاران خلیفه عباسی در مناطق مختلف کشور، متواری و عدهای در نبردی نابرابر به شهادت رسیدند و گروهی از سادات همانند سید جلال الدین اشرف به کوهستانهای گیلان پناهنده شدند.
حیله های مرموزانه مأمون همانند عزاداری، لباس سیاه پوشیدن و ازدواج دخترش با حضرت جواد(ع) که به منظور کاهش عکس العمل های علویان بود، مؤثر واقع نشد و شورش سادات در اقصی نقاط کشور بر علیه مأمون تداوم یافت.
پس از روی کار آمدن خلفای اموی و عباسی دیلمیان همواره در حال مبارزه با خلفا و مورد ظلم و تعدّی آنها بودند. دیلمیان از راه پناه دادن به آل علی علیه السلام می خواستند به هر کیفیت شده خلفا را براندازند و مظلوم را یاری دهند.
آل علی(ع) که از اوایل خلافت بنی عباس از ناحیه آنان و عمالشان سخت در رنج و شکنجه بودند مهم ترین پناهگاهشان در ایران، ناحیه طبرستان و دیلمان بود.
سید جلالالدین اشرف دومین چهره علوی مشهور است که بعد از یحیی بن عبدالله وارد سرزمین گیلان شد؛ البته در مسیر راه به گیلان با موانع و جنگهایی رو به رو بود سال ورود سید اشرف به گیلان را 206 و یا 210 ق. دانسته اند.
وی در حدود 20 سال در آن سامان حکومت داشته است گرچه برخی ورود سید اشرف را در زمان حیات امام رضا (ع) دانستهاند و میگویند: وی در زمان حیات امام رضا(ع) بهعنوان وکیل و نماینده تام الاختیار حضرت و یا برای تبلیغ به ناحیه دیلم مهاجرت کرده است که این قول را اکثر مورخان ضعیف میشمارند و اعتقاد دارند که وی بعد از شهادت امام رضا(ع) به این ناحیه پناهنده شده است.
پس از آنکه مامون حکومت را به بغداد منتقل کرد، سید جلال الدین اشرف به قم رفت و نزد برادر بزرگوارش حضرت شاهچراغ مشغول تحصیل فضیلت شد. در همین هنگام بود که او نهضت مبارزه خود را تشکیل داد و سرانجام در جنگ زخمی شد و به شهادت رسید.
پس از شهادت پیکرش را طبق وصیتنامهاش درون تابوتی به سپیدرود انداختند که این تابوت به روستای کوچان رسید و شیعیان این شهر پیکر او را در این شهر به خاک سپردند.
وجود پربرکت سید جلال الدین اشرف در این شهر موجب رونق و آبادی شده و با ورود زائران بازارها و کسب و کار رونق گرفته است.
بازارهای هفتگی آستانه اشرفیه در روزهای دوشنبه و پنجشنبه تشکیل میشود و از بازارهای پر رونق گیلان است.در بازارهای هفتگی آستانه اشرفیه فروش از تولید به مصرف تحقق یافته و روستائیان محصولات خود همچون صنایعدستی، انواع سبزی در خیابانهای اطراف حرم مطهر به فروش میرسانند.
مرغوبترین بادام زمینی ایران از محصولات اصلی این شهر بهشمار میرود که طرفداران بسیاری در سراسر کشور دارد.
انواع برنجهای معطر و انواع مرکبات بهدلیل کیفیت خاک این منطقه از محصولات معروف این سرزمین است و این شهرستان از مراکز عمده تولید فلفل سبز و کدو تنبل است؛ آستانه اشرفیه از مراکز اصلی تولید نهال صنوبر است.
نان کشتا یا خرفه(گیلانی) نوعی نان محلی است که پخت آن در گیلان رواج دارد و از پودر کدو حلوایی و پودر تخم شنبلیله (خرفه) آرد گندم و آرد برنج تهیه میشود؛ این کار بهوسیله سفالی شبیه گمج انجام میشود.
انتهای پیام/ش
R7877/P/S6,71/CT7منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۴۹۳۸۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شناساندن حضرت حجت(عج) به جهانیان؛ اولین گام ظهور
اولین شرط انتظار؛ معرفت است تا انسان میهمان خود را نشناسد و از خصوصیات خوب او مطلع نباشد منتظر او نخواهد شد. تنها هنگامی انسان در انتظار کسی مینشیند که او را خوب بشناسد اما اگر انسان کسی را نشناسد و بداند که آن شخص خواهد آمد برایش اهمیتی نخواهد داشت و منتظر او نخواهد ماند. در مورد انتظار امام زمان (عج) هم چنین است. کسانی که آن حضرت را نمیشناسند مانند کفار و یا اهل ادیان دیگر، هرگز انتظار او را نمیکشند اما کسانی که او را میشناسند و ارزش او را میشناسند و مقام او را میدانند منتظر او میمانند.
کسانی که امام زمان را نمیشناسند اگر چه به ظاهر مسلمان باشند چنانچه در این حال بمیرند در حال جاهلیت از دنیا رفتهاند. چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمود: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه؛ هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مردن جاهلیت از دنیا رفته است».
بنابراین اولین شرط انتظار، ایجاد معرفت در مورد امام زمان است و طبیعی است که هر مقدار معرفت انسان نسبت به امام زمان بیشتر باشد انسان ارزش او را بیشتر درک خواهد کرد و به عظمت او بیشتر پی خواهد برد و بیشتر تشنه وجود آن حضرت خواهد شد. در حالی که افراد جاهل و ناآگاه به ارزش آن حضرت هرگز احساس تشنگی و عطش نسبت به وجود مقدس آن حضرت نخواهند داشت و بدین جهت از زمره منتظران بیرون هستند.
البته شناخت امام زمان دو گونه است. گونه اول شناخت تاریخی وجود آن حضرت است مانند اینکه امام دوازدهم است و تاریخ ولادتش در چه سالی است و مانند آن. اما گونه دیگر شناخت امام زمان(ع)، شناخت مقام نورانیت آن حضرت است که این شناخت کار هر کسی نیست و ظرفیت و لیاقت زیادی میخواهد. و در حقیقت اصحاب خاص امام زمان(ع) کسانی هستند که آن حضرت را به مقام نورانیت شناختهاند برای آگاهی از مقام عظیم امامت رجوع به زیارت جامعه کبیره و تأمل در معانی عمیق و عجیب آن توصیه می شود. همچنین خواندن کتب معتبری که در مورد امام زمان(ع) نوشته شده است میتواند انسان را تا حدی به مقام و عظمت امام زمان(ع) آشنا سازد.
در عصر غیبت امام عصر(عج) هم طبق سفارش آن حضرت باید به مجتهد عادل جامع الشرایط که حافظ دین خداست و امور را نظام می بخشد رجوع کرد که تبعیت از چنین فردی تبعیت از امام عصر(عج) شمرده میشود. چنانکه امام عصر(عج) در یکی از توقیعات خود می فرماید: «و اما در رویدادهایی که پیش میآید، به راویان حدیث مراجعه کنید، زیرا آنها حجت بر شما هستند و من حجت خدا بر ایشان».
آن جا که رهبر معصوم وجود دارد و رهبریِ مصون از خطا و لغزش منحصر به امام است؛ از این رو پیروی کردن از مدعیان رهبری در برابر رهبری معصوم، برخلاف عقل و منطق است؛ زیرا با وجود رهبر معصوم، پیروی از رهبران غیر معصوم، به هیچ وجه قابل توجیه نیست.
حجتالاسلام علی الوندی، کارشناس مهدویت و پژوهشگر مؤسسه کلامی احیا در همدان اظهار کرد: نشانههایی در خصوص ایام قیام و ظهور در روایات بیان شده است، تطبیق دادن جنگ اسرائیل و غزه با روایات پیش از ظهور کار درستی نیست، چرا که ممکن است تا سالهای سال هم ظهور رخ ندهد و آن زمان ممکن است که جامعه نسبت به قضیه ظهور دلسرد شود، لذا باید بدانیم که ظهور باید مراحل خود را طی کند.
همانطور که مطابق با گفته رهبر انقلاب نزدیک بودن ظهور، نزدیک بودن زمانی نیست بلکه معنوی میباشد، یعنی اگر جامعه جهانی از لحاظ معنوی به آمادگی برسد، ظهور اتفاق میافتد.
پیرامون یک سری تطبیقات و گره زدن نشانهها به یکدیگر باید دقت کنید که علائم حتمی ظهور حضرت قائم(عج) ۵ علامت است نه بیشتر نه کمتر و سایر نشانهها و علامتها اگر اعتبار داشته باشند، نهایتاً علائم غیر حتمی میشوند لذا در این زمینه دقت داشته باشیم که خیل علائمی که برای ظهور بیان میشود و برخی نادانسته یا دانسته به آن دامن میزنند، علائم غیر حتمی است، ثانیاً تطبیقش بسیار کار دشوار و محتاطانهای است و به راحتی نمیشود هر پدیدهای را به روایاتی هر چند صحیح تطبیق داد که متأسفانه در عموم مذهبیها و عموم سرورانی که مطالعات تخصصی و دقیق در مباحث مهدویت ندارند، این موضوع به وفور به چشم میخورد.
بر اساس دکترین انقلاب و اندیشههای امام(ره) و مقام معظم رهبری، هدف انقلاب مهیاسازی مقدمات ظهور امام زمان(عج) است، لذا حتی اگر ناخواسته توجه مردم فلسطین به مهدویت هم نباشد، این دلگرمی مردم فلسطین به انقلاب اسلامی آنها را به سمت قضیه مهدویت هدایت میکند چرا که خمیر مایه و غایت انقلاب اسلامی، جریان مهدویت است.
اینجاست که جریانات فلسطین با مهدویت و ظهور و قیام حضرت حجت(عج) گره میخورد و این انقلاب اسلامی است که نقش گره را ایفا میکند. از آنجایی که اسرائیل دشمنی است که از نگرش و بینش صحیح نسبت به مباحث معرفتی و دین حق به دور است طبیعتاً نابودی آن زمینهسازی قوی برای ظهور خواهد بود. البته علاوه بر روایات همچنان که گفته شده در ابتدای سوره اسراء وعده نابودی یهودیان در آستانه ظهور و یا همراه با ظهور مهدی موعود داده شده است.
متأسفانه ما هنوز در بدیهیات گفتمانسازی جهانی مهدویت ماندهایم که یک هدف جهانی هم است، اولین وظیفه فضای نخبگانی ما این است، در شرایط ناآرامی جهانی و بریدن ملتها از نظام لیبرال، مهدویت را به گونهای در جهان ترویج دهند که جهانیان بدانند ما یک حضرت مهدی(عج) داریم، یعنی اولین گام برای پیشبرد قضیه مهدویت، شناساندن حضرت به مردم جهان است که اصلا بفهمند حضرت مهدی(عج) هست، او چه کسی است و چه شاخصههایی دارد؟ و بدانند ما در عصر غیبت قرار داریم و باید خودمان را برای ظهور آماده کنیم.
متأسفانه ما نتوانستیم پایهایترین مباحث مهدویت را در ذهن مردم جهان تثبیت کنیم، یعنی ابتدا باید گفتمانسازی وجود حضرت را در ذهن جهانیان تبیین کنیم، تا وقتی مردمان جهان اسم آن حضرت را میشنوند سؤال در ذهن آنها ایجاد شود که اصلاً حضرت مهدی کیست.
بر طبق آیات موجود در قرآن، تعبیری وجود دارد که میگوید دشمنان اسلام میخواهند نور دینی که خداوند روشن کرده است را خاموش کنند، اما اراده خدا بر این است که این نور به اتمام برسد، ولی دشمنان ممکن است که ازین قضیه خشنود نشوند و بخواهند سدسازی کنند؛ «یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ»(صف، آیه۸)؛ آنان تصمیم دارند که نور خدا را با دهانهای خود خاموش کنند، در حالی که خداوند کامل کننده نور خویش است، هرچند کافران ناخشنود باشند.
این آیه شریفه نشان میدهد که قبل از ظهور نوری وجود خواهد داشت که خداوند اراده کرده تا به نقطه تاریخی خودش برسد لذا این تعبیر بدان معنا نیست که آن جورها باید به سر حد نهایی خود برسند تا ظهور اتفاق بیفتد، درست است که ممکن است ظلم و فساد در جهان گسترش یابد، اما در کنار گسترش ظلم و فساد، نوری وجود دارد که در دالان تاریخ توأم با ظلم، رو به صعود خواهد بود. به همین سبب قبل از ظهور صلاح و خیر به نقطه صفردرصدی نخواهد رسید بلکه با تفکیک دو جبهه حق و باطل، جبهه نورانیت نیز پیوسته شدت خواهد یافت.
انقلاب اسلامی در نقطهای ظهور کرد که نظریهپردازان غربی به این نتیجه رسیده بودند که دین دیگر کارایی خود را از دست داده است و بشر نمیتواند با دین به سعادت خود برسد، اما انقلاب اسلامی این نگاه را به طور کلی عوض کرد و به مردم جهان ثابت کرد که نگاه اشتباهی به آنها القا شده است.
انقلاب اسلامی همان نوری است که در در اوج ناامیدی مردم دنیا به ظهور رسید و آن دینگرایی خالی از تحریف حول محور جمهوری اسلامی به جهان تزریق شد، ناگفته نماند مقاومتها و بیداریهایی که برای مقابله با ظلم و جور به وجود میآیند، تحت تأثیر آن نوری (انقلاب اسلامی) که در وسط قرار گرفته به وجود آمدهاند و اگر نبود این تکیهگاه معرفتی و معنوی و مقاومت پویا و زنده در میدان، مقاومتی در سطح کلان در مقابله با نظام سلطه غرب شکل نمیگرفت.
لذا مهمترین وظیفهای که میتوان برای عموم مردم بیان داشت اولاً آشنایی کامل با گفتمان انقلاب اسلامی و ثانیاً صدور انقلاب اسلامی به هرکس که در توانشان هست. شاهد این هستیم مقام معظم رهبری برخی کلیدواژهها را مورد استفاده قرار میدهند مثل آتش به اختیار، جنگ روایتها، جهاد تبیین و ...؛ اینها همه ناظر به این موضوع میتواند تعریف خاص داشته باشد و وظیفه خاصی را به دوش رهروان قرار بدهد.
منبع: ایکنا (خبرگزاری بینالمللی قرآن)